- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
ساحـت قـدس تو ای آیـنـۀ «آیـۀ نـور» هست سرچشمۀ آگاهی و شیدایی و شور یافت چون روشنی از نور تو ای شمس شموس! زنده شد در دل هر ذرّه تمنّای حضور در و دیوار حـریم تو دهد بـوی بهشت صحن و ایوان تو دارد اثر بوسۀ حور حجّت هشتمی و حاجت ما عرض نیاز ای چو اجداد کریمت به کرامت مشهور سرمۀ چشم کُـنَد آیۀ «فَـاخـلَع نَعـلَیک» هر مسافر که شود زائر این «وادی طور» یک نظر دید تو را «یوسف» و صد مرتبه گفت: «قُل هُوَ اللهُ أحد، چشم بد از روی تو دور» «نفس باد صبا مشکفشان خواهد شد» گر کُنَد از حرم قدس تو در طوس عبور عشق شد فرش «قدمگاه» تو چون کرد نگاه به جـمال مـلکـوتی تو در «نیـشـابور» از حدیثی که در آن روز، تلاوت کردی موج زد در همهجا سلسله در سلسله نور به تـولّای تو ای روحِ شـب قـدر قـسـم به دعای تو مگر، سر بزند صبح ظهور دستگیرِ همه شد لطف تو در «دار الفیض» دلنوازِ همه شد مهر تو در «دارِ سرور» یا مُعینَ الضُعَفا! چشم امیدش به شماست گرچه عمری ز شفق سر زده تقصیر و قصور
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
ابری که از سرابِ عَـدَم پا گرفته است باران شدهست، پنجرهات را گرفته است حَـبلُالـوَرید، شاهدِ نبـضِ زیارت است در سینه جای قلب، حرم جا گرفته است با مـاهـیـانِ حـوضِ حـرم هـمعـقـیـدهام هر کس که قطره خواسته دریا گرفته است دیـدم کــنـارِ پـنـجـرهفـولاد، جـبـرئـیـل یک گوشه جا برای مسیحا گرفته است میگـفـت، کـودکِ فـلـجـی بـا دویـدنش از دسـتهای خـادم تو پا گـرفـته است با کاسهاشکِ پُر شده در صحنِ انقلاب یک پیـرمرد، روضۀ سـقّـا گرفته است هر کس هر آنچه خواسته را از ضریح تو با یک قسم به «حضرت زهرا» گرفته است رویـای چـشـمِ من شـده پائـینِ پـای تـو کـارِ من و خـیـالِ تو بـالا گـرفته است از قاب چشم، عکسِ ضریحِ تو میچکد ابـریست، آسـمانِ تمـاشا گـرفـته است یـا ایُّـهــاالـرَّفـیـق!، مـنـم لا رفــیـق لَـه وا شـد دلـم کـنـار تو؛ اما گـرفـته است
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
کاری بـرای این بـدِ بیآبـرو کـنـید با صحـن انـقـلاب مرا روبرو کنید قلب مرا گـرفته و در گـوشه حـرم با تکّـههای آیـنـه لـطـفاً رفـو کـنـید بعدش کمی به دست بگیرید و باز هم آمــرزش گـنــاه مــرا آرزو کـنـیـد قـلب شـفا گرفـته من خانه شماست در آن مباد عشق دگر جستجو کنید اذن دخول خواندم و اشکم روانه شد در این دقیقه کاش که قصد وضو کنید با من شبیه دعبل و ریّان پس از نماز در حدّ یک سلام شده گـفتگـو کنید لـبخـنـد را به روی لـبـانم بـیاوریـد بغض مرا گرفته جـدا از گـلو کنید امشب در ازدحام کـنار ضریحتـان شاخه گـل سفـیـدِ مرا نیـز بو کنید!
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
آنچه در چشم من از دوریِ تو محبوس است قطرههاییست که در حسرت اقیانوس است آمدن سمت حریمت همه رویای من است دوری از صحن و سرای تو خودِ کابوس است لحظهها در حرم از عمر کسی کم نکند حرکت ثانیهها در حرمت معکوس است تو برای دل من خـوب رفـیـقـی هـستی از ازل نام تو با جان و دلم مانوس است آن بهـشتی که خدا وعـده به انسان داده به خداوند قـسم مرقد تو در طوس است گنبدت جلوهای از چشمۀ نور ازلی است پیش خورشید تو، خورشید چنان فانوس است دوری ات قلب مرا سخت بدرد آورده ست التـیـام دل بـیـچـاره فـقـط پـابـوس است بـه امـیـد کـرمـت آمـده بـا دسـت تـهـی زائری که ز همه غیر خودت مأیوس است خادمیِ حرمت حسرت یک عمر من است ای که در دست غلام تو پر طاووس است قـلـم از وصف کـمالات تو قـاصر باشد لکنتم در همۀ جای غزلم محسوس است
: امتیاز
|
مدح و توسل به امام رضا علیهالسلام
اگر گفتم که خوشبختم در عالم، علتی دارد که دل با حبِّ آقای خراسان قیمتی دارد امان از نار میگردد نصیبش بیبرو برگرد هر آنکه در حریم طوس برگِ دعوتی دارد کجا دولت سرا، حق حریمش را ادا سازد؟ چه بسیار از گدایانش که هر یک دولتی دارد اگر هر روز از دعوت شوی مهمان درگاهش به وقت بازگشتن باز این دل حسرتی دارد یکی فرزند میخواهد یکی هم خانه میخواهد که در حد فراخور دست لطفش نعمتی دارد به سقاخانهاش می، ریخته سقای این عالم ملائک مات میگویند بَه، چه شربتی دارد چنان محو حضورش میشود زائر در آن مضجع که انگار آن امامِ ماست با ما خلوتی دارد
: امتیاز
|
مدح مولا علی بن موسی رضا المرتضی علیهالسلام
این حریم کیست کز جوشِ ملائک روزِ بار نیست در وی پرتو خورشید را راه گذار یارب این خاک گرامی مغرب خورشید کیست کز فروغش میشود چشم ملائک اشکبار کیست یارب در پس این پرده کز انفاس خوش میبرد از چشمها چون بوی پیراهن غبار همچو معنی در ضمیر لفظ پنهان گشته است در رضای او رضای حضرت پروردگار شِکوۀ غربت، غریبان را ز خاطر بار بست در غـریبی تا اقـامت کرد آن کـوهِ وقار وه چه گویم از صفای روضۀ پُر نور او کز فروغش کور روشن میشود بیاختیار همچو اوراق خزان بال ملائک ریختهست هر کجا پا مینهی در روضۀ آن شهریار میتوان رفـتن به آسانی به بال قـدسیان از حریم روضۀ او تا به عرش کردگار نقد میسازد بهـشت نسیه را بر زائران روضۀ جـنّتمثالش در دل شبهای تار میتوان خواند از جبین رحل مصحفهای او رازهای غیب را چون لوح محفوظ آشکار از سر گلدستهاش چون نخل ایمن تا سحر بر خـداجـویان شود برق تـجـلی آشکار چشمۀ کوثر به استقبالش آید روز حشر هر که را زین آستان بر جبهه بنشیند غبار میرود فـردا سراسر در خـیابان بهشت هر که را امروز افتد در خیابانش گذار هر که باشد در شـمار زائران درگهـش میتـواند شد شفـیعِ عـالـمی روزِ شـمار آتش دوزخ نمیگردد به گردش روز حشر از سر اخلاص هر کس گشت گِرد این مزار میشـود هـمـسایۀ دیـوار بر دیـوار خُلد در جوار روضۀ او هر که را باشد مزار بر جـبین هر که بنـشـیند غـبار درگهش داخـل جـنت شود از گرد ره بیانـتظار آن که باشد یک طواف مرقدش هفتاد حج فکر«صائب» چون تواند کرد فضلش را شمار؟
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
از بس محبت را به ما تکـرار کردی دل کندن از این عشق را دشوار کردی سائـل نـوازی سـیـرۀ اولاد زهـراست با خوب وبد با روی خوش رفتار کردی تا به ابـد بر عـهـد خـود مـا پـایـبـندیم شأنت مـشخـص میشـود از خـاندانت مـعــراج پـیـدا مـیشـود در آسـمـانت ما بـا تو فـهـمـیـدیم عـشـق زنـدگی را اینجا غبار صحـن، حکم تـوتـیا داشت ایوان طلایش ماه بود و روشنا داشت مـا بـیـن دریـای کـرم غـرق خـدائـیـم لـبـریـز عـشـق و بـاورم در مشهد تو از خـانـهام راحـتتـرم در مـشـهـد تو در صحن عـشقـت همنوای اشکهائـیم چشمان تو کاری به جز رحمت ندارد سـائـل زمـان خـواسـتن لـکـنـت ندارد ای مـهـربـانتـر از پـدر مـادر بـرایـم
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
وانشد روی من آخـر دری از این بهتر که نـدارد احـدی دلـبـری از این بـهـتـر از غـبار حـرمش حاجت خود میگـیرم نیست در ذهن کسی باوری از این بهتر مـسـتـم از قـطـرهای از بـادۀ سـقـاخـانـه رونکرده ست کسی ساغری از این بهتر پُر شد از خادم و دربان حرم این سلطان نیست اطراف کسی لشگری از این بهتر پشت زوّار تو مخفی شدهام، آری نیست مـوقع درد و دلـم سنـگـری از این بهتر بـه هـلال لـب ایـوان طـلایـش سـوگـنـد نیست در کشتن ما خنجری از این بهتر از حرم تا به حرم هست و در این دنیا نیست تا خـدا راه مـیـانبُـر تـری از این بهـتر روی دوش پـدرش آمده طـفلی به حـرم نیـست بین عـلـما منـبـری از این بهـتـر گـم شـدم تـا بـروم دفــتـر پـیــداشـدگـان نیست در باور من دفـتری از این بهـتر اینکه از باب جـواد آمده باشی به حـرم نیست در کل جهان بهتری از این بهتر
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
به پائیزم زدم عـطر بهاری خـراسان را به امیدی که فروردین کند مهر تو آبان را خراسان دل ما تـشنۀ باران لطف توست که حاصل خیز کردی با قدمهایت بیابان را خنک شد از نسیم لطف تو شبهای تابستان بهاری کرد گرمای حریم تو زمستان را به شوق خواندن ابیاتی از مدح و ثنای توست تورّق میکنم هر روز اگر که چند دیوان را چنان بودن کنار پنجره فولاد شیرین است که بیماران نمیخواهند در آن عرصه درمان را جواب هر یک ما از جوار تو سه بار آمد که تنها دیده باشیم از تو الطاف سه چندان را غبار کـفـشداریهای تو حـکـم طلا دارد کسی ارزش نداده این چنین اجناس ارزان را پس از مشهد به سمت کربلا رفتیم و لطف تو برای ما رقم زد بهترین آغاز و پایان را
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
اشتباهی رفتهام راهی که اصلاً راه نیست دستگیری کن ز پا افتاده را گمراه نیست ضامن آهو! ضمانت کن دو دستم را بگیر هیچ راهی تا خـدا مانند تو کـوتاه نیست
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
من که با گرد و غبارت هم برابر نیستم از همه کمتر منم از هیچ کس سر نیستم زائرانت جای خود، حتی به کفترهای تو غبطه خواهم خورد، حالا که کبوتر نیستم من اگر یک لحظه هم جز خانهات جایی روم مادرم شیرش حرامم باد ... نوکـر نیستم من بـرای اسـتـلام کـعـبـهات در نـوبـتـم یک نگاهی به تَهِ صف کن، من آخر نیستم قـایـق بـیبـادبـانـم روی مــوج زائــران هـیچ جایی بهـتر از ایـنجا شـناور نیستم از ضریح تو گلاب ناب میجـوشد فقـط تا که عطرآگین شوم دنبال قَمصَر نیستم میهمانت هستم آقا جان..."بفرمایی" بگو تا ببـیـنی "داخلم"... دیگـر دَمِ در نیـستم تا که دیدم یک فلج بر روی پایش ایستاد غبطه خوردم که چرا من مبـتلاتر نیستم هر کسی که دید وضعم را به حالم گریه کرد فکـر میکـردم که دیگر گریه آور نیستم پنجره فـولادیام کـن که شـفـا لازم شدم من مریضم گرچه اصلا بین بستر نیستم
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
ذكر پابوس شما از لب باران میریخت ابر هم زير قدمهای شما جان میريخت هـرچه درد است به امـيّـد دوا آمـده بود از كفِ دست دعای همه درمان میريخت عطر در عطر در ايوان حرم گل پاشید باد بر دوش همه زلف پريشان میريخت نور در آيـنههای حـرمت گـل میكاشت از نگـاه در و ديوار گـلـستان میريخت روی انگـشت هـمه ذکر دعـا پَـر میزد از ضريـح لب تو آيۀ احـسان میريخت چـشم در قاب مفاتـيح تو را خط میبرد روی اسليمی لب، نام تو طوفان میريخت روز بر قامت خورشيد فلک، شب در ماه نور از چشمه خورشيد خراسان میريخت
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
بـخـوان هـشـتـمـیـن جـلـوۀ ربّـنـا را امـــام قـــدر را، امــیـــر قــضــا را امام رئـوفی که سلـطان طوس است که سلطان طوس و انیس النفوس است چه اذن دخـولی؛ « یَـرَونَ مَقـامی» بخوان زیر لب: «یَسمَعونَ کلامی» چه دوری دل من، چه دیری دل من ز خـوف و رجـا نـاگـزیـری دل من ســلامٌ عـلـی آل یـاسـیـن بـخــوان و دو رکعت از آن شور شیرین بخوان و که شبهای شور و شعف روزیات باد سحرهای نور و شرف روزیات باد گـواهـی تو ای شـعـر روز قـیـامـت کـه سـیــد مـحــمــد جـواد شــرافـت
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
الـمـنـت لله کـه شـدم شـیــعـه ایــران تنها کـس و کارم شده آقای خـراسان فخرم شده همسایگیِ حضرت سلطان یک عمر نشستم سَرِ این سفرۀ احسان من آخـر خـط بـودم و او داد پـنـاهـم روی سـیـهـم دیـد، ولی کـرد نگـاهـم در مدح تو محکوم، به حـیرانیام آقا پـابـوسـی تـو بُـرد پــریـشـانـیام آقـا ای چـارۀ هـر بیسر و سامـانیام آقا آخر کُـنَـد عـشـق تو خـراسـانیام آقا دلـدادۀ مشهـد شدم و حـال و هـوایش داده است به من جان، حرم و خاطرههایش هر چـند به جـز آه به پـیـمـانه نداریم سرمایه به جـز این دل دیوانه نداریم در خـانه اگر سـفـرۀ شـاهـانه نـداریم جز صحن گوهرشاد تو میخانه نداریم میـخـانۀ ما مست کننده است خـیالش هر کس که در آن مست نشد وای به حالش ای ســایـۀ بـالاســرم ای راه نـجـاتـم ای قبله و قرآن من و صوم و صلاتم ای آب حـیـاط حـرمـت، آب حــیـاتـم جـز تو که به دادم برسد وقـت وفـاتم عمرم شده با نوکری خوب کسی سر فریاد رسم گر تویی از مرگ چه بهتر؟ افسوس خورم تا ابد از بیسر و پایی نه فرشچـیان گـشتم و نه شـیخ بهایی نه دعـبلـم و روی لـبـم شعـر رسایی نه خوب غـلامی بـلـدم من نه گـدایی امـا تـو نگـفـتی که نـیـا در حـرم آقـا مثل پـدری دست کـشـیـدی سـرم آقـا ای در حـرمت نـاشـدنیها، شـدنیها از عـشـق تو هـستـیم اویس قـرنیها مدیون تو این روضه و این سینه زنیها ای صـحـن رویای بـقـیـع حـسـنـیها در صحن تو هر کس که به لب داشت حسن جان حس کرد که در قلب بهشت است به قرآن ای صاحب بیچون و چرای وطن ما ای جان جهان، خسرو شیرین دهن ما مدیـونِ کـرم خـانـۀ تو مرد و زن ما کار که به جز توست حسینی شدن ما؟ لطف نظـر توست فـقـط قـبـله عـالم! این قـصه وابـسـتـگـی مـا به مُـحـرّم ما قوم عجم بی سر و سامان حسینیم از لطف دعای تو پـریشان حـسـیـنیم چی بهتر از این است که گریان حسینیم دیـوانـۀ داغ لـب عـطـشان حـسـیـنـیم از مرد و زن شیعه گرفته سر و سامان گودالِ پُر از نیزه شکسته، لب عطشان
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
نیـمۀ شب شده و وقـت دعـا آمده است در زدم بـاز کـنـی بـاز گـدا آمـده است در این خانه مرا هم بکشانید بس است پشت در دامن ما را بتکـانید بس است هر کجا حرف تو بودهست برایم قرن است حرف عشاق تو این است خراسان وطن است هرکه حیران تو بوده است پشیمان نشده و پشیمان شده آنکس که پریـشان نشده نیمه شب پشت درم تا که به من رحم کنی پشت در منتظرم تا که به من رحم کنی «آمـدم رو بـزنم، رو نـزنم میمـیرم » رو به تو ضـامـن آهـو نـزنـم میمـیرم آمـدم این همه ره تا که غـلامـت بشوم بـفـدای تو و این لـطفِ مـدامـت بـشوم استخـوانی بدهی رفـته پی کار خودش جنس بونجل که رسیده است به بازار خودش
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
ای که سر از فضل و کـرَم بی انتهایی دارالامـــان و کــعـــبــۀ اهــلِ ولایــی ایران گـلستان گشته از یمنِ حضورت از لطف و احسانِ تو و از فیضِ نورت شـد بــارگــاهِ تـو زیــارتــگــاهِ عــالــم گـردیـده سـقـاخـانهات هـم دوشِ زمزم پایِ ضریحت سجـده گاهِ جبـرئیل است مدح و ثـنـاگـویت خـداونـدِ جـلیل است قـبـرت مـطـافِ انـبـیـای ما سـلَـف شد بیتُ االشٌرف را تهنیت گویش نجف شد صحـن و سرایت شد پـنـاهِ اهلِ ایـمـان با مـقـدمِ پـاکِ تـو شد ایـران گـلـسـتان آن پـنـجـره فـولادِ تـو دارالـشـفـا است هم کعبه و هم زمزم و سعی و صفا است شد مـرکزِ اجـلالِ تـو خـاکِ خـراسـان شـد بـارگـاهت کـعـبۀ مـقـصودِ جانان!
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
سـلامٌ عــلـی سـیــد الـمــقـتـدی علی ابن موسی الرضا المرتضی شـهـنـشاه مُـلک سـیادت کـز او شده نور حق در جهان بـرمـلا امام مـبـیـن هـادی جـن و انـس بـه مـــدحــش بــود آیــۀ انـّـمــا بـه کــروبـیـان هــادی راه حق بـه قـدّوسـیـان مـالـک و مـقـتدا مـنـا از بـهـایـش گـرفـتــه بـهـا صفـا از صـفـایش گرفـته صفا صراط الـهـدی جـلـوۀ نور حق بـه شـرع مـحـمـد بُـوَد رهـنـمـا به مهرش دل و جان گرفتار کن که مـهـرش بـود بِـه ز آب بـقـا الا ای خراسان به خود ناز کن که داری به خود لولوئی پُر بها
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
شاید عـیار دل به خلوص قـدیم نیست عـقـلم برای درک مقـامت فهـیم نیست ریزهخـور مـرام تو هـستیم گر چه دل لایـق برای نـوکـری این حـریم نیست راهــم بــده کـه تـوبـهکـنـان بـاز آمـدم نزد کـریم، هیچ خطایی عـظیم نیست! افسوس میخورد دل بیتابِ من، چرا در خادمی صحن و سرایت سهیم نیست؟ افسوس میخورد که چرا چون کبوتران در سایهسارِ گنبد زردت مقـیم نیست؟
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
ذکرِ یا ذَالکـَرم که یادَت هست اِزدِحـامِ حـرم که یـادَت هـست هِق هِق مـادرم که یادَت هست این دو چشمِ ترم که یادَت هست هـر کجـا روزگارِ مـن شده بَـد بـسـتـهام بــار وُ آمـدم مـشـهــد حـرم تـو پـنـاهـگـاهِ مـن اسـت مشهدَت مثلِ کـربلا وَطن است یا رضا ذکرِ هر رَگِ بدن است سائِـلَم، صاحِـبَم اَباالحَـسن است یا اَبَـاالـجـودِ وَ الـکـَرم سلـطان با تو ایران شده حـرم سـلـطان تــو بــه ایـرانِ مـا صـفـا دادی تو به این خـاک جـلـوهها دادی تو به مـا اذنِ روضـه را دادی آخـرِ روضـه ... کـربـلا دادی بــا نـگــاهِ تـو تــا خـدا رفــتــم هـر شبِ جـمعـه کـربـلا رفـتـم هر شبِ جمعه با قُعـود وُ قـیام مـیکـنـم شـاهِ عـشـق را اِکـرام رو به قـبـله به رویِ زانـوهـام میدهـم بَر شهـیـدِ تـشـنه سلام مُهر وُ امضاء که میرسد از طوس یک شبِ جمعه میرسم پابوس وقــتِ پــابــوسـیِّ امــامِ خـودم مـیگـذارم مَـن احـتـرامِ خـودم به خدا... پـیـش از سلامِ خودم از تو گویم...به جایِ نامِ خودم از تو میگـویم اِی پنـاهِ شـرف در حـریـمِ حسـین وُ شاهِ نجـف اِی به دستِ تو سـرنـوشت من از اضـافـه گِـلـَت سِـرشـتِ من با تو زیـباست رویِ زشتِ من حَـرمت یـا رضــا بهـشـتِ مـن یک زیـارت برایِ من بِـنِـویس ندبه در جمعـههایِ من بِنـِویس
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
روزی که نام عـشق بـازان را نوشتـند این قوم را مجـنون، تو را لیلا نوشتند زهرا به هر سویی، سفیری را فرستاد نام تو را صد شـکـر سـهـم ما نوشـتند تـو سـفـره دار عـالـمی مشکـل گشایی اشکی چکید و باب صحبت با تو وا شد نـاگـاه دیـدم صحـن تو عـرشِ خـدا شد غیراز تو من با هیچ کس کاری ندارم تـا روبــروی گــنــبــد تــو ایــســتــادم دار و نــدارم را هـمــه نــذر تــو دادم بی قـیـمـتـم امـا گـرفــتــار تـو هـسـتـم آقـا مـنـم مـن، مـرغ بـی بـال و پـر تـو بـا دسـت خـالی آمـدم در مـحـضـر تو در سینه ما کوهی از اندوه و غم ریخت
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
قطعاً خدا میخواست تا جانان تو باشی تا هـشـتـمـیـن آئـیـنـۀ قـرآن تـو بـاشـی ای قـبـلـۀ هـفــتـم... امــامِ مـهــربـانـی بهتر که بر سرهای ما سامان تو باشی جانها فدایِ نامِ زیبایت که عـشق است خـاکـی شـدم، بـال و پـرم را قـوّتـی ده بهرِ سخـن گـفـتن به طبـعـم قـدرتی ده شـد قـبـلـۀ من تـا ابــد گـنـبــد طـلایـت گرچه که از قلبم همه عشق و صفا رفت با گفتنِ یک یا رضا، جرم و خطا رفت مـن در تـو میبـیـنـم عـلی مـرتـضا را
: امتیاز
|